( 572)صاف خواهی چشم و عقل و سمع را |
|
بر دران تو پردههای طمع را |
( 573)زآن که آن تقلید صوفی از طمع |
|
عقل او بر بست از نور و لمع |
( 574)طمع لوت و طمع آن ذوق و سماع |
|
مانع آمد عقل او را ز اطلاع |
( 575)گر طمع در آینه بر خاستی |
|
در نفاق آن آینه چون ماستی |
( 576)گر ترازو را طمع بودی به مال |
|
راست کی گفتی ترازو وصف حال |
لُمَع: جمع لُمعَة: درخشش.
( 572) اگر مىخواهى چشم عقل و شنوائى تو خالى از غبار و پرده باشد پرده طمع را پاره کن . ( 573) زیرا تقلید صوفى از اثر طمع بود که چشم او را از دیدن نور حقیقت بر بست. ( 574) طمع بطعام و سماع و حال عقل او را از اطلاع بقضیه مانع گردید . ( 575) اگر آینه داراى طمع بود آن هم مثل ما منافق مىشد . ( 576) اگر ترازو بمال طمع داشت کى مقادیر را براستى تعیین مىکرد .
مولانا میگوید: روشن کردن چشم و گوش و عقل برای ادراک حقایق، این است که طمعهای این دنیا را ترک کنی؛ طمع مثل پردهای است که در برابر چشم دل یا چشم باطن، مانع مشاهدهْ حقیقت است. همچنان که طمع آن صوفی مهمان نگذاشت که عقل او حقیقت را دریابد. مولانا قضاوت درست را به کار آینه و ترازو تشبیه میکند، اما طمع میتواند آینه و ترازو را هم به دروغ وادارد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |